سواری بر فلک. بلندپروازی. مرکب بر آسمان راندن. فلک پیما بودن: رستمی کز فلک سواری رخش هم بزرگ است و هم بزرگی بخش. نظامی. کرده فلک از فلک سواری رویین دز قطب را حصاری. نظامی
سواری بر فلک. بلندپروازی. مرکب بر آسمان راندن. فلک پیما بودن: رستمی کز فلک سواری رخش هم بزرگ است و هم بزرگی بخش. نظامی. کرده فلک از فلک سواری رویین دز قطب را حصاری. نظامی
ملک ستاینده. ستایش کننده ملک. ستایشگر سلطان. مادح شاه. مداح پادشاه: ماه غزل سرایی مرد ملک ستایم از تو غزل سرایی از من ملک ستایی. فرخی. میر اندر آن میان به نشاط و نهاده گوش گاهی به رود و گه به زبان ملک ستای. فرخی. گر من ملک ستایم آن را همی ستایم کو را سزد ز ایزد بر خلق پادشاهی. فرخی
ملک ستاینده. ستایش کننده ملک. ستایشگر سلطان. مادح شاه. مداح پادشاه: ماه غزل سرایی مرد ملک ستایم از تو غزل سرایی از من ملک ستایی. فرخی. میر اندر آن میان به نشاط و نهاده گوش گاهی به رود و گه به زبان ِ ملک ستای. فرخی. گر من ملک ستایم آن را همی ستایم کو را سزد ز ایزد بر خلق پادشاهی. فرخی
حکومت و فرمانروایی. (ناظم الاطباء) : به ملک داری تا بود بود و وقت شدن بمانداز او به جهان چون تو یادگار پسر. فرخی. پنج پسر داشت همه به رجاحت عقل و رزانت رای و اهلیت ملک داری و استعداد شهریاری آراسته. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 12). ملک داری با دیانت باید و فرهنگ و هوش مست و غافل کی تواند، عاقل و هشیار باش. سعدی (کلیات چ مصفا ص 829). عهدۀ ملک داری کاری است عظیم. (نصیحه الملوک سعدی، کلیات چ فروغی ص 8). و رجوع به ملک دار شود
حکومت و فرمانروایی. (ناظم الاطباء) : به ملک داری تا بود بود و وقت شدن بمانداز او به جهان چون تو یادگار پسر. فرخی. پنج پسر داشت همه به رجاحت عقل و رزانت رای و اهلیت ملک داری و استعداد شهریاری آراسته. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 12). ملک داری با دیانت باید و فرهنگ و هوش مست و غافل کی تواند، عاقل و هشیار باش. سعدی (کلیات چ مصفا ص 829). عهدۀ ملک داری کاری است عظیم. (نصیحه الملوک سعدی، کلیات چ فروغی ص 8). و رجوع به ملک دار شود